کارگاه مادر و کودک مجازی: بازیگوشی های قبل از کلاس اول
دوره های هَمبازی مجازی: بازیگوشی های قبل از کلاس اول (کارگاه بازی مادر و کودک): اين کلاس ها به صورت آنلاین برگزار می شوند .شامل بازی های علمی، ریاضی، حرکتی، آمادگی خواندن و نوشتن، تمرکز، کارکردهای اجرایی مغز و بازی های رشدی هستند. بازی هایي شاد که یادگیری های فراوانی برای بچه ها به همراه دارد و آنها را برای رفتن به مدرسه آماده می کند. به علاوه فرصتی است که مامان ها تعداد بسیاری بازی یاد بگیرند که می توانند فرای ساعات کلاسی نیز آگاهانه با بچه ها بازی کنند. این دوره ها از سوی خانم فائزه وحدت نیا، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران و کارشناس بازی و اسباب بازی به تویز در خانه کتابدار کودک و نوجوان برگزار می شود.
کودکان 5 تا 6 ساله می توانند در این دوره شرکت کنند.
آغاز دوره : 24 تیر 1399
زمان : سه شنبه ها _ ساعت 12 تا 12:50
اطلاعات بیشتر را می توانید از کتابخانه کودک و نوجوان دریافت کنید.
تلفن ثبت نام : 02166962904
ساعات تماس: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ٩ تا ١٤
کارگاه مادر و کودک مجازی: بازی های بپر بپر
دوره های هَمبازی مجازی: بازی های بپر بپر (کارگاه بازی مادر و کودک): این کلاس ها به صورت آنلاین برگزار می شوند. شامل بازی های حرکتی مختلف هستند و برای تقویت مهارت های ورزشی، حرکتی ظریف و درشت، تمرکز و هوش فضایی بچه ها عالی هستند. به علاوه فرصتی است که مامان ها هم با بچه ها بازی و ورزش کنند. این دوره ها از سوی خانم فائزه وحدت نیا، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران و کارشناس بازی و اسباب بازی به تویز در خانه کتابدار کودک و نوجوان برگزار می شود.
کودکان 4 تا 7 ساله می توانند در این دوره شرکت کنند.
آغاز دوره : 22 تیر 1399
زمان : يکشنبه ها، ساعت 13 تا 13:30
اطلاعات بیشتر را می توانید از کتابخانه کودک و نوجوان دریافت کنید.
تلفن ثبت نام : 02166962904
ساعات تماس: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ٩ تا ١٤
جشن تيرگان ١٣٩٩ مجازى
هر سال جشن تیرگان را در خانه کتابدار باهم جشن میگرفتیم. تصمیم گرفتیم امسال نیز مانند هرسال این جشن را با تغییرات کوچک برپا کنیم. به خانههای شما بیاییم و درباره تیرگان بیشتر بدانیم. "فرشته قبادی" عضو شورای کتاب کودک و کمیته ترویج خواندن که تسهیلگر جشن تیرگان بوده است، روایتگر آن است.
ضمنِ برپایی این جشن برای کودکان این سوالها را با خودمان مرور میکنیم: چرا ایرانیان "جشن" را خلق کردند؟ آیا میخواستند قانع باشند و با شکرگزاری مشکلات را فراموش کنند؟ آیا میخواستند برای مشکلات، با روحیهای تازه راهحل پیدا کنند؟ آیا اساسا تسلیم مشکلات بودند یا با آنها میجنگیدند؟ آیا ...
"جشن" امروز چه معنایی میتواند داشته باشد؟ ...
اخبار
گزارش تور گردش در موزه “گل بی بی” در پاییز ۹۳
گزارش تور گردش در موره با عنوان "گل بی بی" که در هفته کودک در کاخ سعدآباد برگزار شد:
به مناسبت هفته کودک در تاریخ ۹۳/۷/۱۷ در مجموعه سعدآباد تور گردش در موزه اجرا شد. هدف از این تور آشنایی کودکان با آثار ملموس و غیر ملموس بود . دراین تور با موضوع عروسک های خراسان جنوبی که به ثبت ملی رسیده است قصه و بازی طراحی شد .
عروسک بازیگوش "گل بی بی" در چمدان یکی از مهمان های روستای نجمیر در (خراسان جنوبی) رفته و به تهران آمده بود.
عروسک برای گردش به مجموعه سعدآباد آمده بود و همین طور که با کنجکاوی به همه جای موزه سر می زد منتظر بود گل بی بی پیدایش کند پس به هر جا که می رسید نامه ای برایش می نوشت و از حال و روزش می گفت بعد هم نشانه ای به جا می گذاشت.
بچه های حدود ۶ تا ۱۰ سال با خواندن نامه اول با "موسسه آوای طبیعت پایدار" که گل بی بی را پیدا کرده بود و عروسک را به تهران آورده بود آشنا شدند. بعد عکس گل بی بی بین بچه ها پخش شد تا بتوانند قطعات پازل آن را که در بخش های مختلف موزه قرار داده شده بود، پیدا کنند.
قطعه اول در کارگاه باستان شناسی با تلاش بسیار بچه ها که با بیلچه هایی کاوش را تجربه می کردند، یافت شد وبعد نامه عروسک از راهنمای بخش گرفته و خوانده شد.
گل بی بی جان سلام
خوبی؟ خیلی نگرانم.آمده بودم تهران در کاخ بزرگی که بهش می گن سعدآباد من از توی ساک افتادم بیرون! امیدوارم هر چه زودتر من رو پیدا کنی.گل بی بی جونم من اومدم پیش یک تپه با بیلچه کاوش کردم و یک سفال شکسته پیدا کردم بهم گفتن این ظرف رو باید ببرم غرفه مرمت آثار تاریخی .اونجا اشیا قدیمی و شکسته رو درست می کنن می ذارن تو موزه ها
بعد به سمت کارگاه مرمت رفتیم. بچه ها با مفهوم اشیاء قدیمی و نحوه مرمت آنها آشنا شدند و خودشان نیز آن را تجربه کردند. و قطعه دوم پازل هم در این بخش پیدا کردند و پس از خواندن نامه مسیر خود را ادامه دادند.
متن نامه به سمت آشپزخانه
گل بی بی جان سلام؛
منتظرت شدم نیومدی. خیلی نگرانم. زودتر بیا تا منو پیدا کنی. خیلی گرسنه شدم. چقدر این کاخ بزرگه. هرقدر راه می رم بازم تموم نمی شه! چه درختای قشنگی داره. گل بی بی خیلی گرسنم شده. شنیدم اینجاموزه آشپزخونه هست. من می رم ببینم اونجا چه خبره. امیدوارم زودتر پیدام کنی.
امضاء: عروسک گل بی بی
بچه ها به سمت موزه آشپزخانه حرکت کردند در ورودی موزه قوانین موزه برای بچه ها توضیح داده شد و به آنها گفته شد. در این موزه قهرمانی که قطعه پازل پیدا کرد دست به آن نزند و فقط دستش را بالا ببرد و از راهنما بخواهد که قطعه را به ما تحویل بدهد چون ما اجازه نداریم به اشیا درون موزه دست بزنیم.
نشانه دیگری در موزه آشپزخانه پیدا شد. در نامه نوشته شده بود که عروسک به سمت موزه ملت رفته است.
متن نامه به سمت کاخ ملت
سلام گل بی بی جان؛
چقدر دلم برای بغلت تنگ شده. برای لالایی هایی که برام می خوندی. کجایی؟ بیا!
موزه آشپزخانه را دیدم. خیلی قشنگ بود. شاه غذاهاشو اونجا درست می کرده. چقدر آشپز داشتن. مگه چقدر شاه غذا می خورده؟! می گفتن آشپزهای خیلی خوبی هم داشته. فکرشو بکن چه غذاهایی، وای دهنم آب افتاد.به من گفتن باید برم تو یک کاخ بزرگ و سفید که میگن اسمش ملته. اونجا شاه از مهموناش پذیرایی می کرده دلم برای غذاهای تو هم تنگ شده. تو روستا برام غذاهای خوشمزه درست می کردی.نیامدی من رفتم کاخ ملت. می خوام ببینم اونجا چه خبره؟. منتظرت می مونم. زود بیا
امضا: عروسک تو
بچه ها بعد از اینکه کاخ ملت را روی نقشه پیدا کردند با هیجان به سمت موزه ملت حرکت کردند. یکی از راهنمایان نوجوان موزه که به مناسبت هفته کودک در موزه مستقر شده بودند، توضیحات کلی در مورد موزه داد. سه قطعه دیگر از پازل نیز پیدا شد.
گل بی بی مهربون سلام؛
رفتم کاخ ملت رو دیدم، اما تو نیومدی. چقدر بزرگ بود! بعضی از صندلی ها چقدر زیبا درست شده بودند. اما پرده هاش قدیمی بودن. گل بی بی دلم برای خونمون تنگ شده. کی میایی منو با خودت ببری! هر قدر منتظر شدم نیومدی. از کاخ ملت بیرون اومدم و دیدم یک جفت چکمه ی بزرگ اونجا بوده. رفتم ببینم تو اونجا نیستی؟ راستی این چکمه ها مال آقا غوله است؟! کی میایی؟ دلم برات یه ذره شده. دوستت دارم.
امضا: عروسک گم شده تو
بعد از خواندن نامه بچه ها به سمت چکمه ها حرکت کردند و در آنجا قطعه پازل پیدا نکردند و به دنبال نامه گشتند
متن نامه چکمه
گل بی بی عزیزم؛
پیش چکمه ها هم نبودی! میگن این چکمه ها مال مجسمه رضا شاه بوده من منتظرت موندم اما نیومدی. یه هو سرمو که بلند کردم، دیدم یه آقایی تیرو کمون به دست طرف من نشونه گرفته، اولش ترسیدم. اما بعدش فهمیدم اونم مثل من عروسکه، یعنی مجسمه است. از یکی پرسیدم گفت اسمش آقاآرشه ! خیلی آدم مهمی بوده که مجسمشو درست کردن. منم مهمم؟! گل بی بی منتظرت می مونم.
امضا: عزیزمی، عروسک تو
و آرش کمانگیر
بچه ها قطعه آخر را کنار مجسمه آرش کمانگیر پیدا کردند و با قطعات یافت شده پازل را درست کردند. پازل کامل را به سمت موسسه آوای طبیعت پایدار بردندو نامه آخر دریافت کردند.
. گل بی بی جونم؛
من بعد از کاخ سعدآباد رفتم جشنواره تئاتر عروسکی. نمی دونی چقدر قشنگ بود. تو تئاتر شهر بود. همه کشورها تئاتر و نمایش عروسکی اجرا می کردن. اونجا بقیه ی عروسک هایی که تو و شاه پری و ماه جبین درست کرده بودین رو دیدم. خواهرها و برادرهای خودم رو.
بعدش یه روز یه خانوم مهربون که اسمش مرضیه برومنده، اومد و منو خرید. اولش نگران شدم! فکر کردم دوری تو رو چطوری تحمل کنم. اما باورت نمی شه رفتم دیدم اون کارگردان فیلم عروسکی شهر موشهاست. و حالا من پیش عروسکهای شهر موشهام!
هر روز باهم آواز می خونیم. خیلی خوش می گذره. بازم برات نامه می نویسم و عکسم برای یادگاری برات گذاشتم شاید یه روز منم فیلم بازی کردم! دارم یه چیزایی یاد می گیرم.
قربان تو امضا: عروسک خانم برومند
رویکرد اصلی درطراحی داستان و بازی آشتی دادن کودکان با موزه ها بود….
تهیه گزارش: الهه حریریان
نظرات شما