کتاب صوتی-سنگریزههای بدون اسم

کتاب صوتی-سنگریزههای بدون اسم؛ با صدای نینا هرندیزاده مروج ادبیات کودک و نوجوان [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/سنگریزه.mp3"][/audio]
کتاب صوتی-ماهی سیاه کوچولو

با صدای سمیرا میهنخواه, قصهگو و مروج ادبیات کودک و نوجوان [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/ماهی-سیاه.mp3"][/audio]
کتاب-صوتی-جهان مال من است

با صدای ایوب موحدیپور بنیانگذار خانه کتابدار [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/این-جهان.mp3"][/audio]
اخبار
گزارش سومین جلسه “چای می نوشیم، کتاب می خوانیم”
روز یکشنبه، ۱۸ بهمن ماه ۱۳۹۴ سومین جلسهی «چای مینوشیم، کتاب میخوانیم» در خانهی کتابدار برگزار شد.
موضوع این جلسات تبادل کتاب است. کتابهایی را که خواندهایم و دوست داریم دیگران بخوانند همراهمان به جلسه میآوریم و دیگران آن را به امانت میبرند. در طی سه جلسهی برگزار شده هجده کتاب مبادله شده است. برخی از این کتابها در هر جلسه مورد نظر شرکتکنندگان قرار گرفته و در هر جلسه بین اعضا دست به دست شده است. عنوان کتابهای مبادله شده با در نظر گرفتن میزان جابهجایی به شرح زیر است:
فانتزی در شاهنامه، استخوان خوک و دستهای جذامی، چند نامه به شاعر جوان، عشق سالهای وبا، تنهایی پر هیاهو، آخرین انار دنیا، پسلرزه، دربارهی دیالوگ، شوق گفتوگو، سه سوت جادویی، من، منم، قصههای خوب برای بچههای خوب، نمکی، چه باید کرد (نگاهی به موسیقی)، اندازهگیری دنیا، ریشهشناسی چند واژهی موسیقی، خوردن، خوابیدن و بیدار شدن، موسیقی درمانی.
طی این جلسه خانم مهتاب رمضانی یکی از اعضای فعال خانه کتابدارکه برندهی جایزهی مروجین کتابخوانی در سال ۱۳۹۴ است از تجربیات خود و روشهایی که برای ترویج خواندن اجرا کرده بود، صحبت کرد. او از چیدن کتابها در خانهی و ترغیب خانوادهی خود به خواندن آغاز کرده و سپس طرح را با همسایهها و مجتمع ساختمانی شان گسترش داده است. کولهپشتی کتاب، نام یکی دیگر از طرحهایی است که خانم رمضانی برای ترویج کتاب انتخاب کرده است. او با یک کولهپشتی به اتوبوسهای شهری سرک کشیده و در این میان به مسافران پیشنهاد ورق زدن کتابی را داده است.
اما در کنار این مسئله همیشه موضوعی برای گفتوگو و بحث مطرح میشود. موضوع این بار «خنده» بود. شرکتکنندگان بدون هیچ مطالعهای در این زمینه تنها با توجه به حضورشان و افکارشان در این جلسه در مورد ماهیت خنده گفتوگو کردند. خود جلسه نیز به صورت غیر معمولی برگزار شد. صندلیها به صورت نامنظم چیده شده بود و برخورد هرکس در برابر کجا نشستن و چگونه نشستن قابل تأمل بود. همچنین برای حرف زدن نیز هرکس باید یک توپ که بین شرکتکنندگان جابهجا میشد را در دست میگرفت و حرف میزد. فضای جلسه با توجه به موضوع گفتوگو و نحوهی برگزاری حاکی از نوعی آزادی و خلاقیت بود که گفتوگو را آسان ساخته بود.
خنده چیست؟ چرا میخندیم؟ خنده حاکی از شادی است؟ خندیدن توانایی اکتسابی است یا غیر اکتسابی؟ خندیدن خودآگاه است یا ناخودآگاه ؟ گفتوگو حول محور این سؤالات در جلسه میچرخید. تجربهی عجیبی است وقتی بخواهی به موضوعی بدون جوابپسدادن و یا گرفتن نتیجهای که در عرف مرسوم است فکر کنی. فقط خود موضوع و خودت مهم میشوی و دستیابی به حقیقت آن. نه هدفهای کوتاهمدت جاهطلبانه و نه از روی وظیفه. چنین رویکردی با خود، عمق و محتوای متفاوت به همراه خواهد داشت. در پایان بخشی از نظرگاه میخاییل باختین در مورد کارناوال که خنده را به عنوان فضای دوسویگی ابژه/سوژه تحلیل می کند، خوانده شد.
مهم ترین ویژگی کارناوال، خنده است. اما، خنده ی کارناوال را نمی توان با شکل های خاص آن در آگاهی مدرن یکی گرفت. این خنده، فقط تسخرزن، طنزآمیز یا هجوآلود نیست. خنده ی، کارناوال ابژه ای ندارد. این خنده، دوسویه است. کلید دستیابی به ساختار کارناوال، دوسویگی است. منطق کارناوال نه منطق صدق و کذب، یعنی منطق کمی و علمی علم و فرهنگ جدی، بل منطق کیفی دوسویه یی است که در آن بازیگر، تماشاگر نیز هست، ویرانگری به سازندگی می انجامد، و مرگ مساوی است با تولد دوباره.
کارناوال نه منظره ای برای تماشا بل قهقه ی شادی انسان هاست. و این نکته این پرسش را پیش می آورد که آیا امکان دارد، به عبارت دقیق، نظریه ای درباره کارناوال وجود داشته باشد ؟ زیرا، بیرون از کارناوال، زندگی وجود ندارد. افراد کارناوال همزمان، هم بازیگرند و هم تماشاگر. ازآنجا که خنده ی شادی افزای کارناوال در عین حال متوجه خود کسانی است که می خندند، افراد آن، هم سوژه خنده اند و هم ابژه آن. این خنده، فراگیر است و برخوردار از بنیانی فلسفی، هم مرگ را در بر می گیرد، هم زندگی را. بدین سان، "خنده ی" کارناوال یکی از "شکل های اساسی حقیقت جهان" است.
منطق کارناوال (منطق دوسویگی) به محدود کردن تقابل های دوگانه و محدود کننده منحصر نمی شود، بل معادل است با نیروی پیوستگی (مثبت و منفی). منطق کارناوال آنگاه خود را بهتر نشان می دهد که دریابیم هر گفت کردی (یاهرکنش گفتاری) اساسا دو ظرفیتی است (من و دیگری)، به گونه ای که گفتمان علمی، جدیت خود را با سرکوب دوسویگی به دست می آورد.
باختین در یادداشتی دیگر نیز به خنده میپردازد:
تکنواختی ناپذیرفتنی (امر جدی). فرهنگ چند نواختی. حوزههای نواخت جدی. طنز به عنوان صورت بیزبانی. طنز (و خنده) به چیرگی بر اوضاع، به تسلط بر آنها یاری میرسانند. فقط فرهنگهای جزمی و استبدادی به طور یکجانبه جدی هستند. خشونت، خنده را نمیشناسد. تحلیل شخصیت عبوس و جدی (ترس یا هشدار). تحلیل شخصیت خندهرو … لحن جدی وضعیتهای چارهناپذیر را دشوارتر میسازد، خنده بر فراز آنها قرار میگیرد. خنده راه انسان را سد نمیکند، آدمی را آزاد میکند.
سرشت اجتماعی و همسرایانهی خنده، گرایش به آن جمع، به امر عام و جهانگستر. درهای خنده به روی همگان باز است. خشم و غضب و نفرت احساسهای یکجانبهاند: کسی را که بر وی خشم گرفته میشود، طرد میکنند و خشم متقابل برمیانگیزند؛ کسی را که بر وی خشم گرفته میشود، طرد میکنند و خشم متقابل برمیانگیزند؛ این احساسها باعث جدایی هستند. خنده فقط و فقط به کار متحد ساختن میآید، نمیتواند باعث جدایی شود. خنده میتواند با ژرفترین احساسات باطنی همگام شود (استرن، ژان پل و دیگران) خنده و جشن. فرهنگ روزهای عادی. خنده و سلطهی غایتمندیها. هر آنچه به راستی عظیم است باید عنصری از خنده در بر داشته باشد وگرنه تهدیدآمیز، ترسناک یا پرتکلف و در هر حال، محدود میشود. خنده چراغ سبز میدهد و راهگشاست.
خندهی شادیآور، گشاده و پذیرا. خندهی بسته و سراپا منفی هجو، هجو خندهای شادمانه نیست. خنده موجب نزدیکی و صمیمیت میشود. خنده و جشن، فرمایشی نیست. جشن همیشه اصیل یا بیاصل است.
در فرهنگهای چند نواختی، نواخت خود امر جدی همطنینی متفاوت مییابد: از بارتابهای خاص نواخت خنده بهرهمند میشود و انحصارگری و برتری خود را از دست میدهد و با لحن خنده تکمیل میگردد.
سمیه صوفیان


نظرات شما