معرفى كتاب فلسفه براي كودكان و نوجوانان

معرفى كتاب فلسفه برای کودکان و نوجوانان "چشم‌اندازهای جهانی" ، ویراسته : سعید ناجی، رسنانی هاشم، ترجمه: حمیدرضا محمدی، نشر نی: مقالاتی که بنیانگذاران و پیشگامان برنامه‌ی "فلسفه برای کودکان" در سطح جهان نوشته‌اند، در این کتاب به صورت گفتگو و مصاحبه آماده شده است. 

بخش اول کتاب به خاستگاه این جنبش و بنیان‌های فلسفی و نظری آن می‌پردازد.

بخش دوم کاربردهای تخصصی دیالوگ فلسفی در آموزش فلسفه، اخلاق، فلسفه اخلاق و علوم را بررسی می‌کند.

بخش سوم به موضوعات نظری، مانند اهداف این روش با نظر به جست‌جوی حقیقت و معنا، و بحث درباره رمان‌ها یا داستان‌های کوتاه و ویژگی‌های‌شان می‌پردازد. 

بخش چهارم نحوه ‌ی اجرای این برنامه در سطح جهان را توضیح می‌دهد. و به تفاوت‌های فرهنگ، شیوه‌های حلقه‌ی کندوکاو و ضرورت جرح و تعدیل برنامه به جهت سازگاری با مسائل محلی می‌پردازد. 

بیست و یک مصاحبه شونده‌ی این مجموعه از ۱۲ کشور مختلف در شش قاره دنیا هستند. 

قصه های ترویج

به بهانه ي روز افراد عجيب و غريب

به بهانه‌ی روز افراد عجیب غریب: آرتور کریستال، جستارنویس روایی، که زمان‌هایی ماهیانه برای ۸ تا ۱۰ رمان، نقد می‌نوشته، در جستار “دیگر کتاب نمی‌خوانم” با افکار و علایق‌اش کلنجار می‌رود که چرا دیگر میل به کتاب خواندن ندارد. 

در بخشی می‌نویسد:

“علت اینکه رمان‌ها دیگر تازگی اخبار را ندارند این نیست که اخبار را امروزه با امواج الکترونیکی جابه‌جا می‌کنند، علتش جوهره و حجم گفتمان عمومی ماست که متاع احساسات را- که زمانی شخصی، پرقدرت و ارزشمند بود – همه‌جایی و بی‌قدر و بها کرده است. رمان‌ها چطور می‌توانند در محیطی رقابت کنند که به خودش بابت فورانِ احساساتِ عریان، می‌بالد؟”

من دوست دارم آن احساسات را که کریستال شخصی، پرقدرت و ارزشمند توصیف می‌کند، حیات پنهان شخصی بدانم. هرکسی حیاتِ شخصی را تجربه می‌کند؛ چالشِ پرشور و درونی. و همین حیات شخصی درونی است که نفوذ می‌کند.

این افراد یک جورهایی عجیب و غریب هستند.

نمی‌دانم افراد عجیب و غریب دقیقا چه افرادی هستند، یا واقعا چرا ممکن است آنها را عجیب و غریب بدانم، اما یک چیزی را می‌دانم. اینکه این افراد قدرتی دارند که شگفت‌زده می‌کنند. این قدرت به این دلیل نیست که داستان زندگی‌شان را می‌دانیم، اینکه مثلا کجا شکست خورده‌اند، کجا بلند شده‌اند، کجا زندگی ملال‌آورشان را به دوش کشیده‌اند، کجا خیانت کرده، یا با آن مواجه شده‌اند یا …

اتفاقا خیلی وقت‌ها چیز زیادی هم از جزئیات زندگی‌شان نمی‌دانیم، اما ناگهان در برابرشان متوقف می‌شویم.

ابتدا حس می‌کنیم اسیر شده‌ایم. در برابرشان کوچک می‌شویم و محصور. ابعاد خودمان را فراموش می‌کنیم و ناچیز می‌شویم. بعد کم‌کم فراخی به سویمان حمله‌ور می‌شود، فراخی از پسِ این کوچک شدن. قدرت آنها در همین است که “تو” در خودت گم می‌شود، و سپس رو به جهان گشوده می‌شود. مثل صاعقه از تو گذر می‌کنند و هیچ کار دیگری نمی‌کنند. 

همین …

حیات پنهان شخصی، راز یا چیزهای گفته نشده نیست، بلکه آن رابطه و حیاتی است که شخص با شیوه‌ی “در جهان بودن”‌اش دارد چه با خود، چه با جمع چه در سکوت و چه در کلمات.

کریستال دیگر از رمان خواندن لذت نمی‌برد. اما به خوبی این کشمکش و ستیز را نشان می‌دهد؛ اینکه چطور آن حیاتِ پنهان شخصی دارای قدرت شود؟

✍ ندا موحدی‌پور

اخبار مرتبط

نظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

در خبرنامه ما عضو شوید :
Loading