کتاب صوتی-سنگریزههای بدون اسم

کتاب صوتی-سنگریزههای بدون اسم؛ با صدای نینا هرندیزاده مروج ادبیات کودک و نوجوان [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/سنگریزه.mp3"][/audio]
کتاب صوتی-ماهی سیاه کوچولو

با صدای سمیرا میهنخواه, قصهگو و مروج ادبیات کودک و نوجوان [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/ماهی-سیاه.mp3"][/audio]
کتاب-صوتی-جهان مال من است

با صدای ایوب موحدیپور بنیانگذار خانه کتابدار [audio mp3="http://hlpr.ir/wp-content/uploads/2025/11/این-جهان.mp3"][/audio]
قصه های ترویج
تجربه کتابداری از مونیخ در شرایط کرونا
تجره های کتابدار رویا مکتبی فرد در شرایط بحرانی کرونا- کتابخانه عمومی شهر مونیخ: سه روز بعد از اعلام سازمان بهداشت جهانی مبنی بر اینکه بیماری کووید نوزده یک همه گیری جهانی یا پاندمی است، از بعدازظهر روز جمعه ۱۳ مارچ به ما اعلام شد که کتابخانه ها دست کم تا پایان تعطیلات عید پاک، یعنی به مدت پنج هفته تعطیل خواهند بود. این تعطیلی برای مهدکودک ها و مدارس هم اعلام شد. همزمان با ایمیل مدیر کل کتابخانه ها که برای تک تک ما ارسال شده بود، در رادیوی محلی هم این خبر اعلام شد و به این ترتیب در کمتر از یک ساعت با تعداد بسیار بالایی از اعضا و به ویژه خانوادههایی مواجه شدیم که به کتابخانه هجوم آورده بودند تا برای این پنج هفته تعطیلی خود و فرزندانشان مواد خواندنی، دیداری، شنیداری و سرگرمی (انواع بازی ها) را امانت بگیرند.
اعتراف می کنم با وجود آنکه ویروس کورونا از مدتها پیش شیوع پیدا کرده و حتا ایران را به تعطیلی کشانده بود، دیدن آن صحنه ها، تکاپوی مردم و صف های طولانی دستگاه های امانت کتاب آن روز، تازه مرا به این باور رساند که در چه وضعیت عجیب و غیرعادیای قرار داریم. تمام مدت باید پاسخگوی افراد حیران و گاهی نگرانی بودیم که می پرسیدند حالا چه می شود و با منابعی که در خانه دارند باید چه بکنند و… در عین حال باید کل پوسترهای اعلام برنامه ها را جمع آوری می کردیم، پیام روی پاسخ گوی تلفنی و تنظیمات دستگاه برگشت منابع را تغییر می دادیم و اطلاعیه ی تعطیلی کتابخانه ها را در ورودی ها نصب می کردیم. همه ی این کارها را باید گروه اندک همکارانی انجام می دادند که از قضای روزگار، شیفت عصر آن روز را مانده بودند؛ آن هم در یک بازه ی سه ساعته!! اگر بگویم اوضاع شبیه شرایط جنگی بود اغراق کرده ام، اما شرایط غیرعادی بود که هرگز اینجا تجربه اش نکرده بودم.
به طور معمول کاربران ما باید خودشان منابع شان را با دستگاه امانت کتاب امانت بگیرند. حتی می توانم بگویم ما در این مورد مقررات نسبتاً سختگیرانه ای داریم و تلاش می کنیم با دستگاه های خودمان چیزی را به آنها امانت ندهیم و تا حد امکان کاربران مستقل از ما عمل کنند. اما آن روز به حدی صف ها طولانی بود که من گاه به گاه به افراد میانسال یا آنها که کودکی کم سن همراهشان بود، اشاره می کردم که پیش من بیایند تا بادستگاه خودم کار امانت منابع را برایشان انجام دهم تا کمی مدت انتظار را برای سایر افراد درصف هم کوتاه کنم. دستگاه ها طوری تنظیم شده بود که قرار بود منابعی که آن روز افراد به امانت می گرفتند، به صورت خودکار تا پایان زمان تعطیلی کتابخانه ها -هروقت که باشد- تمدید شود و هیچ جریمه دیرکردی به افراد تعلق نگیرد. منابعی که از پیش نیز نزد اعضا باقی مانده بود، مشمول این تمدید می شد. چون در طول این مدت حتی دستگاه های خودکار برگشت کتاب هم غیرفعال بودند.
تعطیلی کتابخانه ها البته به معنای تعطیلی کارمندان نبود. آنها باید همچنان در محل کارشان حاضر می شدند. فقط خدمات عمومی متوقف شده بود. هفته بعد از آن را من به خاطر عید نوروز و تدارک هفت سین و خانه تکانی مرخصی گرفته بودم و هفته ی بعدترش اعلام شد کسانی مثل ما که بچه ی کوچک دارند، به دلیل تعطیلی مهدکودک ها و مشکل نگهداری از بچه ها معاف از خدمت هستند. اما از همان هفته ی دوم نشانی ایمیل های شخصی ما گردآوری شد که برایمان به صورت مرتب خبرنامه ای از حوزه ی ریاست در مورد فعالیت های کتابخانه، تازه ها و تغییر و تحولات ارسال شود. (چون ما در حالت عادی از خانه به ایمیل های سازمانی مان دسترسی نداریم.)
در اولین شماره ی این خبرنامه از همه ی کتابداران پرسیده شد که اوقات خود را در شرایط جدید چگونه می گذرانند. نوشته های همه در وبلاگی که متعلق به نهاد کتابخانه هاست منتشر می شد.
از اقدامات بعدی، رایگان کردن خدمات آنلاین کتابخانه ها و دسترسی به منابع الکترونیکی برای تمام افراد بود. یعنی افراد بدون پرداخت حق عضویت، اجازه ی استفاده از تمامی منابع الکترونیکی شامل ای بوک ها، کتاب های صوتی، ویدئوهای آموزشی، روزنامههای آنلاین و … را دارند.
به علاوه در وبسایت کتابخانه، نشانی وبسایت هایی که کتابهای الکترونیکی تمام متن، به ویژه برای کودکان و به صورت چند زبانه دارند، معرفی و گذاشته شد. اپلیکیشن های جدید هم به همین ترتیب برای استفاده از منابع تمام متن معرفی شدند.
از جمله اقدامات دیگر خدمات تلفنی است و همکارانی که هنوز در کتابخانه ها حضور دارند انجام می دهند. برای انجام کاری به کتابخانه رفته بودم و دیدم که همکارم شاید حدود سی دقیقه با صبر و حوصله، شیوه ی ورود به وبسایت و دسترسی به منابع و … را توضیح می دهد. مکالمه اش که تمام شد، گفتم: «چقدر طول کشید!» گفت: «بیشتر از آنکه دستور العمل باشد، نوعی حمایت روحی از این خانم میانسال بود که کتابهای صوتی اش تمام شده و دنبال چیزی برای گوش دادن می گشت و سعی کردم به او یاد بدهم که چه طور می تواند از وب سایت برای خودش کتاب صوتی بارگذاری و گوش کند.»
به یاد خانم میانسال دیگری افتادم که تقریباً نابینا بود و گاهگاهی به کتابخانه می آمد و کتاب صوتی امانت می گرفت. بیشتر دنبال رمان های لطیف خانوادگی بود و از ما راهنمایی می گرفت. چشمانش به حدی ضعیف بود که حتی نمی توانست کارت عضویت کتابخانه اش را تشخیص دهد و ما همه ی کارها را برایش انجام می دادیم. یک بار به او گفتم که اگر آمدن تا کتابخانه برایش سخت است، می تواند درخواست دهد تا نامش را در لیست متقاضیان خدمات کتابخانه های سیار ثبت کنم. گفت: «نه، خیلی خیلی ممنون. اما تا وقتی می توانم راه بروم، می خواهم که از خانه بیرون بیایم. چون به این تماس ها و گفتگو ها و معاشرت ها نیاز دارم و دوست دارم که خودم به اینجا بیایم.» در این مدت بارها به او فکر کرده ام و اینکه چقدر این دوران باید برایش سخت باشد. البته که خانه های محله از همان هفته ی اول اطلاعیه زدند که آماده ی کمک و همکاری با تمامی افراد گروه های پرخطر هستند: هماهنگی برای وقت دکتر، خرید مایحتاج روزانه، به گردش بردن حیوانات خانگی و … و حتی اگر کسی احساس تنهایی می کند و دنبال هم صحبت می گردد با کمال میل او را به داوطلبانی که تلفنی آماده صحبت هستند معرفی خواهند کرد. اما نمی دانم که آیا این خانم از این خدمات خبری دارد یا نه!
در یکی از خبرنامه های داخلی کتابخانه از ما خواسته شد که به پاسخ این پرسش ها فکر کنیم:
- چه فرصت هایی برای کابران ما ایجاد شده است؟
- چه تغییراتی در ارتباط با بهره گیری، ارائه و خدمات ما ایجاد شده است؟ آیا در روش ارتباطات ما با کاربران نیز تغییری ایجاد شده است؟
- چه شیوه هایی به درستی کار کرده است و بهتر است که ادامه یابند؟
- کتابخانه ها چه نقشی در ارتباط با جامعه و شهر خود دارند؟ کدام آن ها به همان صورت باقی خواهند ماند؟ کدام یک بر بستر مجازی انجام خواهند شد: چه نقش هایی تغییر یافته اند و چه شکلهای جدیدی ظهور یافته اند؟ : کدام یک در آینده متفاوت، منعطف تر یا ساده تر خواهند بود؟ و کدام یک، پس از بازگشایی کتابخانه ها تغییر خواهد کرد؟
- چه فضاهای ممکنی را برای کتابخانه های شهر (در آینده) می بینید که بهتر است طراحی شوند؟
حالا که قرار است دوباره به محیط کار بازگردم، به یک برنامه ی چند زبانه فکر می کنم که در آن بر اساس بعضی منابع که مسئله ی حق کپی هم نداشته باشد، ویدئوهای چند زبانه ی قصه گویی ضبط کنیم و روی وبسایت کتابخانه قرار دهیم. وقتی بررسی کردیم، دیدیم با همین همکارانی که در اطراف خودمان داریم می توانیم یک ویدئو را دست کم به ده زبان صداگذاری و منتشر کنیم.
نکته ی دیگر در دسترس عموم قرار دادن کتاب های کودک ای است که اخیراً در مورد کرونا منتشر شده و اجازه ی استفاده از بیشتر آنها نیز بدون نیاز به گرفتن حق کپی داده شده است. در اینترانت سازمان دیدم که همکاران بعضی از کتابخانه ها برای همکاری در خواندن بعضی کتاب ها به زبان های مختلف در کانال یوتیوب فراخوان داده اند.


نظرات شما