معرفى كتاب فلسفه براي كودكان و نوجوانان

معرفى كتاب فلسفه برای کودکان و نوجوانان "چشم‌اندازهای جهانی" ، ویراسته : سعید ناجی، رسنانی هاشم، ترجمه: حمیدرضا محمدی، نشر نی: مقالاتی که بنیانگذاران و پیشگامان برنامه‌ی "فلسفه برای کودکان" در سطح جهان نوشته‌اند، در این کتاب به صورت گفتگو و مصاحبه آماده شده است. 

بخش اول کتاب به خاستگاه این جنبش و بنیان‌های فلسفی و نظری آن می‌پردازد.

بخش دوم کاربردهای تخصصی دیالوگ فلسفی در آموزش فلسفه، اخلاق، فلسفه اخلاق و علوم را بررسی می‌کند.

بخش سوم به موضوعات نظری، مانند اهداف این روش با نظر به جست‌جوی حقیقت و معنا، و بحث درباره رمان‌ها یا داستان‌های کوتاه و ویژگی‌های‌شان می‌پردازد. 

بخش چهارم نحوه ‌ی اجرای این برنامه در سطح جهان را توضیح می‌دهد. و به تفاوت‌های فرهنگ، شیوه‌های حلقه‌ی کندوکاو و ضرورت جرح و تعدیل برنامه به جهت سازگاری با مسائل محلی می‌پردازد. 

بیست و یک مصاحبه شونده‌ی این مجموعه از ۱۲ کشور مختلف در شش قاره دنیا هستند. 

کارگاه مادر و کودک مجازی: بازیگوشی های قبل از کلاس اول

دوره های هَمبازی مجازی: بازیگوشی های قبل از کلاس اول (کارگاه بازی مادر و کودک): اين کلاس ها به صورت آنلاین برگزار می شوند .شامل بازی های علمی، ریاضی، حرکتی، آمادگی خواندن و نوشتن، تمرکز، کارکردهای اجرایی مغز و بازی های رشدی هستند. بازی هایي شاد که یادگیری های فراوانی برای بچه ها به همراه دارد و آنها را برای رفتن به مدرسه آماده می کند. به علاوه فرصتی است که مامان ها تعداد بسیاری بازی یاد بگیرند که می توانند فرای ساعات کلاسی نیز آگاهانه با بچه ها بازی کنند. این دوره ها از سوی خانم فائزه وحدت نیا، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران و کارشناس بازی و اسباب بازی به تویز در خانه کتابدار کودک و نوجوان برگزار می شود.

کودکان 5 تا 6 ساله می توانند در این دوره شرکت کنند.

آغاز دوره : 24 تیر 1399

زمان : سه شنبه ها _ ساعت 12 تا 12:50

اطلاعات بیشتر را می توانید از کتابخانه کودک و نوجوان دریافت کنید.

تلفن ثبت نام : 02166962904

ساعات تماس: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ٩ تا ١٤

کارگاه مادر و کودک مجازی: بازی های بپر بپر

دوره های هَمبازی مجازی: بازی های بپر بپر (کارگاه بازی مادر و کودک): این کلاس ها به صورت آنلاین برگزار می شوند. شامل بازی های حرکتی مختلف هستند و برای تقویت مهارت های ورزشی، حرکتی ظریف و درشت، تمرکز و هوش فضایی بچه ها عالی هستند. به علاوه فرصتی است که مامان ها هم با بچه ها بازی و ورزش کنند.  این دوره ها از سوی خانم فائزه وحدت نیا، کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی دانشگاه تهران و کارشناس بازی و اسباب بازی به تویز در خانه کتابدار کودک و نوجوان برگزار می شود.

کودکان 4 تا 7 ساله می توانند در این دوره شرکت کنند.

آغاز دوره : 22 تیر 1399

زمان : يکشنبه ها، ساعت 13 تا 13:30

اطلاعات بیشتر را می توانید از کتابخانه کودک و نوجوان دریافت کنید.

تلفن ثبت نام : 02166962904

ساعات تماس: شنبه تا چهارشنبه، ساعت ٩ تا ١٤

جشن تيرگان ١٣٩٩ مجازى

هر سال جشن تیرگان را در خانه کتابدار باهم جشن می‌گرفتیم.  تصمیم گرفتیم امسال نیز مانند هرسال این جشن را با تغییرات کوچک برپا کنیم. به خانه‌های شما بیاییم و درباره تیرگان بیشتر بدانیم. "فرشته قبادی" عضو شورای کتاب کودک و کمیته ترویج خواندن که تسهیلگر جشن تیرگان بوده‌ است، روایتگر آن است. 

ضمنِ برپایی این جشن برای کودکان این سوال‌ها را با خودمان مرور می‌کنیم: چرا ایرانیان "جشن" را خلق کردند؟ آیا می‌خواستند قانع باشند و با شکرگزاری مشکلات را فراموش کنند؟ آیا می‌خواستند برای مشکلات، با روحیه‌ای تازه راه‌حل پیدا کنند؟ آیا اساسا تسلیم مشکلات بودند یا با آن‌ها می‌جنگیدند؟ آیا ... 

"جشن" امروز چه معنایی می‌تواند داشته باشد؟ ...

قصه های ترویج

تجربه کتابداری از مونیخ در شرایط کرونا

تجربه کتابداری از مونیخ در شرایط کرونا

تجره های کتابدار رویا مکتبی فرد در شرایط بحرانی کرونا- کتابخانه عمومی شهر مونیخ: سه روز بعد از اعلام سازمان بهداشت جهانی مبنی بر این­که بیماری کووید نوزده یک همه گیری جهانی یا پاندمی است، از بعدازظهر روز جمعه ۱۳ مارچ به ما اعلام شد که کتابخانه ­ها دست­ کم تا پایان تعطیلات عید پاک، یعنی به مدت پنج هفته تعطیل خواهند بود. این تعطیلی برای مهدکودک­ ها و مدارس هم اعلام شد. هم­زمان با ایمیل مدیر کل کتابخانه­ ها که برای تک تک ما ارسال شده بود، در رادیوی محلی هم این خبر اعلام شد و به این ترتیب در کم­تر از یک ساعت با تعداد بسیار بالایی از اعضا و به ­ویژه خانواده­هایی مواجه شدیم که به کتابخانه هجوم آورده بودند تا برای این پنج هفته تعطیلی خود و فرزندان­شان مواد خواندنی، دیداری، شنیداری و سرگرمی (انواع بازی ها) را امانت بگیرند.

اعتراف می کنم با وجود آن­که ویروس کورونا از مدت­ها پیش شیوع پیدا کرده و حتا ایران را به تعطیلی کشانده بود، دیدن آن صحنه­ ها، تکاپوی مردم و صف­ های طولانی دستگاه ­های امانت کتاب آن روز، تازه مرا به این باور رساند که در چه وضعیت عجیب و غیرعادی­ای قرار داریم. تمام مدت باید پاسخ­گوی افراد حیران و گاهی نگرانی بودیم که می­ پرسیدند حالا چه می شود و با منابعی که در خانه دارند باید چه بکنند و… در عین حال باید کل پوسترهای اعلام برنامه­ ها را جمع­ آوری می­ کردیم، پیام روی پاسخ گوی تلفنی و تنظیمات دستگاه برگشت منابع را تغییر می­ دادیم و اطلاعیه­ ی تعطیلی کتابخانه­ ها را در ورودی­ ها نصب می­ کردیم. همه­ ی این کارها را باید گروه اندک همکارانی انجام می­ دادند که از قضای روزگار، شیفت عصر آن روز را مانده بودند؛ آن هم در یک بازه­ ی سه ساعته!! اگر بگویم اوضاع شبیه شرایط جنگی بود اغراق کرده­ ام، اما شرایط غیرعادی بود که هرگز اینجا تجربه­ اش نکرده بودم.

به طور معمول کاربران ما باید خودشان منابع شان را با دستگاه امانت کتاب امانت بگیرند. حتی می توانم بگویم ما در این مورد مقررات نسبتاً سخت­گیرانه­ ای داریم و تلاش می­ کنیم با دستگاه های خودمان چیزی را به آن­ها امانت ندهیم و تا حد امکان کاربران مستقل از ما عمل کنند. اما آن روز به حدی صف­ ها طولانی بود که من گاه به گاه به افراد میان­سال یا آن­ها که کودکی کم­ سن همراهشان بود، اشاره می کردم که پیش من بیایند تا بادستگاه خودم کار امانت منابع را برای­شان انجام دهم تا کمی مدت انتظار را برای سایر افراد درصف هم کوتاه کنم. دستگاه ­ها طوری تنظیم شده بود که قرار بود منابعی که آن روز افراد به امانت می­ گرفتند، به صورت خودکار تا پایان زمان تعطیلی کتابخانه ­ها -هروقت که باشد- تمدید شود و هیچ جریمه دیرکردی به افراد تعلق نگیرد. منابعی که از پیش نیز نزد اعضا باقی مانده بود، مشمول این تمدید می­ شد. چون در طول این مدت حتی دستگاه های خودکار برگشت کتاب هم غیرفعال بودند.

تعطیلی کتابخانه­ ها البته به معنای تعطیلی کارمندان نبود. آن­ها باید هم­چنان در محل کارشان حاضر می­ شدند. فقط خدمات عمومی متوقف شده بود. هفته بعد از آن را من به خاطر عید نوروز و تدارک هفت سین و خانه تکانی مرخصی گرفته بودم و هفته­ ی بعدترش اعلام شد کسانی مثل ما که بچه­ ی کوچک دارند، به دلیل تعطیلی مهدکودک­ ها و مشکل نگهداری از بچه­ ها معاف از خدمت هستند. اما از همان هفته­ ی دوم نشانی ایمیل­ های شخصی ما گردآوری شد که برایمان به صورت مرتب خبرنامه ای از حوزه­ ی ریاست در مورد فعالیت­ های کتابخانه، تازه­ ها و تغییر و تحولات ارسال شود. (چون ما در حالت عادی از خانه به ایمیل های سازمانی مان دسترسی نداریم.)

در اولین شماره­ ی این خبرنامه از همه­ ی کتابداران پرسیده شد که اوقات خود را در شرایط جدید چگونه می گذرانند. نوشته­ های همه در وبلاگی که متعلق به نهاد کتابخانه­ هاست منتشر می شد.

از اقدامات بعدی، رایگان کردن خدمات آنلاین کتابخانه­ ها و دسترسی به منابع الکترونیکی برای تمام افراد بود. یعنی افراد بدون پرداخت حق عضویت، اجازه­ ی استفاده از تمامی منابع الکترونیکی شامل ای بوک­ ها، کتاب­ های صوتی، ویدئوهای آموزشی، روزنامه­های آنلاین و … را دارند.

به علاوه در وب­سایت کتابخانه،  نشانی وب­سایت­ هایی که کتاب­های الکترونیکی تمام متن، به­ ویژه برای کودکان و به­ صورت چند زبانه دارند، معرفی و گذاشته شد. اپلیکیشن­ های جدید هم به همین ترتیب برای استفاده از منابع تمام متن معرفی شدند.

از جمله اقدامات دیگر خدمات تلفنی است و همکارانی که هنوز در کتابخانه­ ها حضور دارند انجام می دهند. برای انجام کاری به کتابخانه رفته بودم و دیدم که همکارم شاید حدود سی دقیقه با صبر و حوصله، شیوه­ ی ورود به وب­سایت و دسترسی به منابع و … را توضیح می ­دهد. مکالمه ­اش که تمام شد، گفتم: «چقدر طول کشید!» گفت: «بیش­تر از آن­که دستور العمل باشد، نوعی حمایت روحی از این خانم میان­سال بود که کتاب­های صوتی­ اش تمام شده و دنبال چیزی برای گوش دادن می گشت و سعی کردم به او یاد بدهم که چه ­طور می تواند از وب سایت برای خودش کتاب صوتی بارگذاری و گوش کند.»

به یاد خانم میان­سال دیگری افتادم که تقریباً نابینا بود و گاه­گاهی به کتابخانه می ­آمد و کتاب صوتی امانت می گرفت. بیش­تر دنبال رمان­ های لطیف خانوادگی بود و از ما راهنمایی می­ گرفت. چشمانش به حدی ضعیف بود که حتی نمی­ توانست کارت عضویت کتابخانه اش را تشخیص دهد و ما همه­ ی کارها را برایش انجام می­ دادیم. یک بار به او گفتم که اگر آمدن تا کتابخانه برایش سخت است، می ­تواند درخواست دهد تا نامش را در لیست متقاضیان خدمات کتابخانه­ های سیار ثبت کنم. گفت: «نه، خیلی خیلی ممنون. اما تا وقتی می ­توانم راه بروم، می­ خواهم که از خانه بیرون بیایم. چون به این تماس­ ها و گفت­گو ها و معاشرت­ ها نیاز دارم و دوست دارم که خودم به این­جا بیایم.» در این مدت بارها به او فکر کرده ­ام و این­که چقدر این دوران باید برایش سخت باشد. البته که خانه­ های محله از همان هفته­ ی اول اطلاعیه زدند که آماده­ ی کمک و همکاری با تمامی افراد گروه­ های پرخطر هستند: هماهنگی برای وقت دکتر، خرید مایحتاج روزانه، به گردش بردن حیوانات خانگی و … و حتی اگر کسی احساس تنهایی می­ کند و دنبال هم­ صحبت می­ گردد با کمال میل او را به داوطلبانی که تلفنی آماده صحبت هستند معرفی خواهند کرد. اما نمی دانم که آیا این خانم از این خدمات خبری دارد یا نه!

در یکی از خبرنامه­ های داخلی کتابخانه از ما خواسته شد که به پاسخ این پرسش ­ها فکر کنیم:

  • چه فرصت­ هایی برای کابران ما ایجاد شده است؟
  • چه تغییراتی در ارتباط با بهره گیری، ارائه و خدمات ما ایجاد شده است؟ آیا در روش ارتباطات ما با کاربران نیز تغییری ایجاد شده است؟
  • چه شیوه ­هایی به درستی کار کرده است و بهتر است که ادامه یابند؟
  • کتابخانه ­ها چه نقشی در ارتباط با جامعه و شهر خود دارند؟ کدام آن­ ها به همان صورت باقی خواهند ماند؟ کدام یک بر بستر مجازی انجام خواهند شد: چه نقش ­هایی تغییر یافته اند و چه شکل­های جدیدی ظهور یافته اند؟ : کدام یک در آینده متفاوت، منعطف تر یا ساده تر خواهند بود؟ و کدام یک، پس از بازگشایی کتابخانه ­ها تغییر خواهد کرد؟
  • چه فضاهای ممکنی را برای کتابخانه ­های شهر (در آینده) می بینید که بهتر است طراحی شوند؟

حالا که قرار است دوباره به  محیط کار بازگردم، به یک برنامه­ ی چند زبانه فکر می کنم که در آن بر اساس بعضی منابع که مسئله­ ی حق کپی هم نداشته باشد، ویدئوهای چند زبانه­ ی قصه گویی ضبط کنیم و روی وب­سایت کتابخانه قرار دهیم. وقتی بررسی کردیم، دیدیم با همین همکارانی که در اطراف خودمان داریم می توانیم یک ویدئو را دست کم به ده زبان صداگذاری و منتشر کنیم.

نکته­ ی دیگر در دسترس عموم قرار دادن کتاب های کودک ای است که اخیراً در مورد کرونا منتشر شده و اجازه­ ی استفاده از بیش­تر آن­ها نیز بدون نیاز به گرفتن حق کپی داده شده است. در اینترانت سازمان دیدم که همکاران بعضی از کتابخانه­ ها برای همکاری در خواندن بعضی کتاب­ ها به زبان­ های مختلف در کانال یوتیوب فراخوان داده ­اند.

اخبار مرتبط

نظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

در خبرنامه ما عضو شوید :
Loading